[مسائلى در أحکام مالکيّت]
سوال 1 :
- زمينهائى که مسبوق به زرع بوده ولى چند سالى است که در أثر بى آبى زرع نشده و مالک هم از آنها اعراض نکرده، آيا گرفتن آنها براى دادن به مستضعفين جائز است؟
جواب:
- تا مالک از آن اعراض نکرده به ملکيّت او باقى است.
سوال 2 :
- درّهاى شامل قطعه زمينى است قديمى که چند نفر طبق يک سند قديمى مالک آن مىباشند، و در پائين و بالاى آن درّه چند درخت خرماى قديمى موجود است. منتهى زمين مزبور به مرور زمان موات شده، پنج سال قبل همان چند نفر- که طبق سند قديمى مالک بودند- زمين را با رضايت طرفين به چهار نفر دادهاند که درخت غرس نمايند (به اين نحو که پس از اينکه درخت به ثمر رسيد بين مالک و غارس به نه قسمت تقسيم شود، پنج قسمت مال غارسين و چهار قسمت مال مالکين، و حتّى درختى که غارسين کاشتهاند پنج قسمت از خودشان دادهاند و چهار قسمت از مالکين گرفته و کاشتهاند) و حالا که به ثمر رسيده غارسين إظهار مىدارند که اين زمين مال ما است و شما هيچ حقّى نداريد، در صورتى که مالکين يک سند قديمى دارند، و يک سند هم در پنج سال
استفتاءات، ج3، ص: 547
قبل که به عنوان حقّ الغرس با رضايت طرفين تنظيم شده و به امضاء طرفين رسيده موجود است. لطفا حکم مسأله فوق را مرقوم بفرمائيد؟
جواب:
- با فرض اينکه زمين بعد از ملکيّت مالکين موات شده و مالکين از آن اعراض نکردهاند باقى بر ملک آنها است، و مغارسه باطل است. و در فرض مسأله درختان از صاحب نهال آنها است، و در صورتى که غارسين صاحب نهال باشند صاحب زمين اجرت المثل زمين خود را حقّ دارد.
سوال 3 :
- بعد از وقوع زلزله قزوين خانههائى از طرف دولت ساخته شده و به أهالى واگذار گرديد. افرادى مىتوانستند از منازل جديد الإحداث استفاده کنند که از يک نفر بيشتر باشند (يا متأهّل باشند، يا چند برادر و يا برادر و خواهر باشند، يا به اتّفاق أولاد باشند، يا مادر و فرزند باشند) و قباله آن عمارت را به نام بزرگ آن خانوار و يا سرپرست آنان صادر مىکردند، آيا عمارت متعلّق به فردى است که قباله به نام وى صادر شده است و مثلا زوجهاش فقط حقّ سکنى دارد؟ يا زوجه او مالک نصف عمارت است؟ اگر يک عمارت را به پدر و أولادش داده باشند و قباله به نام پدر باشد آيا عمارت مال پدر است يا اينکه أولاد هم با پدر شريک مىباشند؟
جواب:
- ملک از کسى است که دولت آن را به او تمليک نموده است.
استفتاءات، ج3، ص: 548
سوال 4 :
- ملکى از چند سال پيش در يد شخص و يا اشخاصى بوده و اسناد مالکيّت آن نيز طىّ مراحلى به نام آنان صادر شده است. اينک بعضى در صدد ايذاء بر آمده و با ادّعاهاى واهى و بدون مدرک و سند اغراض سوئى دارند. آيا ادّعاى آنان بدون برهان و مدارک لازم و کافى مسموع است؟
جواب:
- ذو اليد مالک شناخته مىشود، مگر مدّعى خلاف به طريق شرعى دعواى خود را در محاکم صالحه إثبات نمايد.
سوال 5 :
- اينجانب قطعه زمينى در سال 1322 خريدارى نمودهام. زمين مزبور در سالهاى قبل در أثر کمبود آب هر چند سال يک مرتبه کشت مىشده، ولى از حدود هشت سال پيش در أثر زياد شدن آب، تمام زمين ديوار کشى و درختکارى شده و تماما همه ساله کشت و زرع مىشود. عدّهاى در حال حاضر بدون هيچ گونه مدرکى ادّعاء مىکنند که زمين متعلّق به آنهاست، و دائما مزاحمت فراهم کرده و اخيرا در زمين مداخله نموده و تمام ديوارها را خراب و درختها را کنده و تمام کشت گندم را از بين بردهاند. مستدعى است نظر مبارک خود را در مورد اين زمين بيان فرمائيد؟
جواب:
- زمين ملک کسى است که در تحت يد و تصرّف اوست، مگر آنکه ديگرى دعواى مالکيّت خود را به طريق معتبر إثبات کند. و نزاع بايد در محکمه صالحه حلّ و فصل گردد.
سوال 6 :
- در زمانهاى قديم دور حصار شهرها خندق مىکندند آيا حصار
استفتاءات، ج3، ص: 549
کنار خندق از خانههاى جنب است؟
جواب:
- مربوط به قريه است و ملک شخصى کسى نيست.
سوال 7 :
- اينجانب در زمينى که متعلّق به مادرم بوده احداث ساختمان کردهام، أمّا به علّت شکايت همسايه ساختمان متوقّف شده، اگر چنانچه به حريم خيابان و يا حريم همسايه تجاوز نکرده باشم (حتّى مزاحم نور همسايه نيز نشده باشم) آيا ايشان مىتواند از ادامه ساختمان اينجانب در ملک شخصى خودم جلوگيرى کند؟
جواب:
- هر شخص طبق مقرّرات دولت اسلامى مىتواند در زمين خود ساختمان کند.
سوال 8 :
- در مجاورت أملاک کشاورزى اينجانب شخصى مىخواهد دور ملک کشاورزى خود را ديوار بکشد، به واسطه سايه ديوار او مقدارى زمين از استفاده ساقط گرديده و خسارت زيادى به اينجانب وارد مىشود، آيا حقّ جلوگيرى دارم يا نه؟
جواب:
- حقّ نداريد.
سوال 9 :
- جنگلى در چهار محالّ بختيارى و پشت کوه است که تمام آن درخت بلوط مىباشد، و به هيچ دردى غير از زغال نمىخورد. بعضى از مردم در همين آباديها زغال مىخرند، و بعضى ديگر از اين جنگل چوب بريده و براى زمستان خود مىآورند، و بيشتر زندگى اينان از اين کار مىگذرد، اکنون کميته يا پاسداران يا ژاندارمرى اين زغالها و چوبها را مىگيرند و خالى مىکنند. آيا جائز است اينها را تخليه کنند يا نه؟ و اگر جائز است با توجّه به اينکه اين منطقه سردسير مىباشد و مردم از همين چوب و زغال استفاده مىکنند چکار کنند؟
استفتاءات، ج3، ص: 550
استفتاءات ج3 554 س: 21 ..... ص : 554
جواب:
: چوب و زغالى را که اشخاص حيازت و تهيّه نمودهاند ملک خود آنها است، و کسى حقّ ندارد به إجبار از ايشان بگيرد، اگر چه تصرّف در جنگل بايد تابع مقرّرات دولت اسلامى باشد.
سوال 10 :
- آيا حدود مالکيّت فرزندى که در خانه پدر و مادرش زندگى مىکند در مورد أموال و أشياء آن خانه (که متعلّق به والدينش هست) عين همان مالکيّت شخصى بر أموال و أشياء خودش است يا جزء أموال او محسوب نمىشود؟
جواب:
- أموال والدين و ديگران مال شخص به حساب نمىآيد.
سوال 11 :
- آيا خراب کردن صورت قبرها نياز به إجازه وارث ميّت دارد؟
جواب:
- اگر قبر يا مقبره ملک باشد دست زدن به آن و تغيير آن بدون إجازه مالک حرام و موجب ضمان است.
سوال 12 :
- آيا کندن ديوار اشتراکى و گذاشتن لولهاى جهت دستشوئى در آن شرعا جائز مىباشد يا خير؟
جواب:
- تصرّف در مال مشترک بدون إجازه همه شرکاء جائز نيست.
سوال 13 :
- اگر آب باران ناودان خانه کسى روى پشت بام همسايه مىرفته، اکنون
استفتاءات، ج3، ص: 551
خانه همسايه به إرث يا فروش به ديگرى منتقل شده، آيا همسايه جديد حقّ دارد بگويد مسير آب پشت بام خود را بگردان يا خير؟
جواب:
- اگر همسايه حقّى در جريان آب باران از پشت بام همسايه داشته ديگرى نمىتواند او را از حقّش منع کند، و چنانچه مورد شکّ است با هم مصالحه نمايند.
سوال 14 :
- يک مؤسّسه اسلامى است که به وسيله سرمايه شخصى براى مستضعفين تأسيس شده بدون اينکه کسى کمک بلا عوض کرده باشد، آيا ممکن است شرعا از بانى و مؤسّس آن بدون رضايتش خلع يد کرد؟
جواب:
- در صورتى که به يکى از اسباب شرعيّه از ملک او خارج نشده مزاحمت او جائز نيست.